نگرش زنان به توانمندی روانی و حقوقی (مطالعه ی موردی زنان 20 تا 40 ساله و دارای تحصیلات تکمیلی شهر تهران) / دکتر مهر انگیز شعاع کاظمی و زهرا میرزائی

چکیده:

توانمندی زنان فرایندی است که توسط آن زنان توانایی سازماندهی خود را پیدا کرده و حق انتخاب آزادانه طلب میکنند و منابع لازم برای از بین بردن فرودستی، به دست می آورند. از ابعاد مهم مساله توانمندی، توانمندی روانی و حقوقی است که میتواند پایه ای مهم برای رشد فرد گردد. حد فاصل نگرش زنان به خویش و آنچه در واقعیت اتفاق می افتد، جزء مهمی از عملکرد آنها برپایه توانمندی هایشان است.

پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش زنان تحصیلکرده شهر تهران نسبت به توانمندی روانی – حقوقی آنان صورت پذیرفت.

روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه  محقق ساخته با 40سوال با اقتباس از پرسشنامه های توانمندسازی روانی(اسپریتزر و میشرا)، پرسشنامه خودکار آمدی عمومی (شوارتز و جروسالم)، پرسشنامه خودکارآمدی(بندورا) و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران) تدوین گردید.

جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان جوان بین20 تا40 ساله ی شهر تهران بودند که سطح تحصیلات آنان حداقل دانشجوی کارشناسی ارشد بود.

نمونه مورد مطالعه شامل 428 نفر از زنان جامعه مورد نظر بود که به پرسشنامه پاسخ دادند.

روش نمونه گیری در پژوهش حاضر هدفمند بود. داده های حاصل از پژوهش نشان داد که زنان مورد مطالعه نگرش مثبتی نسبت به توانمندی روانی _ حقوقی خود دارند و ارتباط مثبت و معنا داری بین دو نوع توانمندی وجود دارد؛ در نتیجه میتوان گفت که زنان نگرش مثبتی به توانمندی روانی و حقوقی دارند، اما این تصور نسبت به توانمندی چندان مطابق واقعیت نیست و برای دستیابی به واقعیت نیاز به آموزش و کسب آگاهی های بالا هست.

کلمات کلیدی:

توانمندی روانی و حقوقی، نگرش، تحصیلات، زنان.

بررسی گستره حقوق معنوی زوجه در خانواده / ملیحه سجده

چکیده:

اصولاً دین مبین اسلام با اشراف کامل بر تمام ابعاد انسان به تشریع احکام، حقوق و قواعدی در راه تعالی وکمال انسان پرداخته است. حقوق در اسلام برای تعیین محدوده هر فرد و ارتباط این محدوده با جامعه تعریفشده است. یکی از این حقوق تعریف شده، حق غیرمالی است که بر رفع نیازمندی های اخلاقی و عاطفی نظردارد. از آنجا که زن هم به مثابه مرد و شاید بیشتر در تداوم زندگی و استحکام خانواده و اصلاح جامعه نقش دارد، حقوق غیرمالی او تبیین کننده محدوده اختیارات او و تکالیف سایرین در برابر او می باشد.

از جمله حقوق غیر مالی میتوان به حق رعایت شأن، حق تکریم و احترام، حق حسن معاشرت و نمونه های دیگر از این دست اشاره نمود. از آنجائیکه میدانیم مهمترین قرارداد انسانی را میتوان عقد نکاح دانست، اولین تعهدی است که با شخصیت و جسم و روح انسان ها و با زندگی و عاقبت آنها ارتباطی مستقیم و ناگسستنی دارد (خادم ازغدی، 1390:36).

مطالعات با محوریت زن و جایگاه وی مورد توجه ویژه جوامع مختلف قرار گرفته است. تحولات ایجاد شده بر اساس روابط انسانی در جوامع مختلف مسلماً بر نقش و کارکرد زن نیز دردهه های حاضر تأثیر گذار بوده و این امر تحول در حقوق و تکالیف فی ما بین زن و مرد را غیرقابل اجتناب می سازد. امروزه به واسطه تغییر جایگاه و نقش زن در اجتماع، ارائه رویکرد جوامع سنّتی به زن منطقی و قابل اجرا نیست.

حضور گسترده زنان در سطوح مختلف امور فرهنگی کشور نظیر آموزشی، اجتماعی، مدیریت و برخورداری از سطح تحصیلات بالا و پیشی گرفتن در برخی عرصه های علمی از مردان، تغییر کارکردهای اقتصادی زنان در حیات جامعه و بسیاری از پدیده های اجتماعی دیگر همگی مؤید لزوم بازنگری در جایگاه حقوقی زن در خانواده و بالتبع اجتماع است. در بیان آثار عقد نکاح رویه مرسوم این بوده که این آثار به مالی و غیر مالی یا معنوی تقسیم گردیده اند.

منظور از آثار غیرمالی، آن دسته از نتایج عقد نکاح است که مرتبط با روابط شخصی میان زوجین بوده و تأثیر مستقیمی در دارایی های آنها ندارد. در اینجا تعهدات و حقوق طرفین چهره مالی نداشته و به صورت مستقیم ناظر بر خود زوجین و روابط میان آنها است. اما با توجه به اینکه نقش زنان در تحکیم خانواده از اهمیت به سزایی برخوردار است، توجه به حقوق غیرمالی او نیز خالی از ارزش و اهمیت نمی باشد.

با وجودی که در فقه اسلام به برخی حقوق غیرمالی زوجه در خانواده اشاره شده و تأکید شده ولی اینکه آیا حقوق ایران نیز همین اندازه به این مطلب توجه نموده اند یا خیر، جزء اهدافی است که این نگاره درصدد پاسخگویی به آن می باشد.

بررسی مشارکت سیاسی زنان ایرانی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن (مطالعه موردی شهر سبزوار) / مسعود ایمانیان اردبیلی و الهه رامشینی

چکیده:

مشارکت سیاسی زنان یکی از موضوعات مهمی است که در حوزه­ های گوناگون علوم اجتماعی و سیاسی به آن توجه خاص می­شود. این مطالعه بر آن است که به بررسی عوامل اجتماعی موثر مشارکت سیاسی زنان بپردازد. تحقیق مذکور با استفاده از روش توصیفی و به شیوه پیمایشی انجام گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه­ زنان شهر سبزوار در گروه سنی 64-18 به تعداد 86 هزار نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، تعداد 382 نفر پاسخ­ دهندگان نهایی پژوهش را تشکیل دادند. جهت جمع­ آوری اطلاعات در این پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. همچنین با استفاده از روش­های آماری توصیفی و استنباطی به وسیله نرم ­افزار SPSS نتایج داده­ ها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته­ های تحقیق حاکی از آن بود که عضویت زنان در نهادهای مدنی و انجمن­ های داوطلبانه، موقعیت طبقاتی زنان (طبقه اجتماعی)، اثربخشی سیاسی (اعتماد سیاسی) زنان، وضعیت تاهل، نگرش و نگاه خانواده به مشارکت سیاسی با مشارکت سیاسی زنان رابطه دارد و هیچ رابطه ­ای بین متغیر سن و مشارکت سیاسی زنان وجود ندارد.

کلمات کلیدی:

مشارکت سیاسی زنان، عوامل اجتماعی، عضویت در نهادهای مدنی، موقعیت طبقاتی زنان، اثربخشی سیاسی.

 

بررسی نقش مدیریتی- مشارکتی زنان در سازمان های مردم نهاد شهر قزوین / محترم رحمانی سیادهنی و باقر ساروخانی

چکیده:

هدف پژوهش: نشان دادن توانایی های مدیریتی و مشارکتی زنان درسازمان های مردم نهاد شهر قزوین است. روش پژوهش: روش میدانی، با تکنیک پرسشنامه، مصاحبه وحجم نمونه مورد نظر مدیر عاملان سمن های شهر قزوین بوده است. از 94 سازمان مردم نهاد فعال در سطح شهر قزوین، 71 سمن با تحقیق همکاری کردند. مصاحبه‌ها از فروردین 1396 تاپایان خرداد ماه همان سال انجام شده است. در تحقیق کمًی بررسی آماری متغیرها از نوع مقایسه توصیفی بوده و با استفاده از نرم افزار spss مقایسه توصیفی میان مدیرعامل‌ها و هیأت مدیره‌های سازمان‌های مردم نهاد از نظر تعداد، جنس، سن، تحصیلات، شغل و سِمت‌ها انجام گردیده است. نتایج پژوهش کمّی نشان داد که از 71 مدیرعامل‌ 37 نقر مرد و 34 نفر زن بودند؛ از 365 اعضای هیأت مدیره، 157 نفر زن و 208 نفر مرد بودند و از 534 عضو هیأت مؤسس 189 نفر زن و 345 نفر مرد بودند و در تحقیق کیفی بررسی توصیفی- استنباطی از متغیرها صورت گرفت. ویژگی‌هایی از مدیریت‌ها و مشارکت‌های زنان از قبیل: حل مسائل زنان در سمن‌ها، پیگیر و پایه کار بودن، عواطف و احساسات زنان، حس کمک کردن، انسان‌دوستی و مادری، ….. و مسائلی و تنگناهایی در مدیریت و مشارکت زنان مشاهده گردید که قابل بررسی و توجه است و رفع و حل آنان می‌تواند به افزایش سرمایه اجتماعی زنان یاری رساند و شبکه ارتباط های آنان را گسترده نموده و به برخی از شکاف‌های جنسیتی پایان دهد.

واژگان کلیدی:

مدیریت، مشارکت، زنان، سازمان‌های مردم‌نهاد.

 

بیمه مهریه در قوانین داخلی جمهوری اسلامی ایران / علیه محمدزاده

چکیده:

مهریه از جمله حقوق مالی زوجه در حقوق ایران به شمار می‌رود و یکی از آثار اجتماعی آن، ایجاد احساس امنیت نسبت به آینده برای زن است و از آنجا که خانواده از مهم‌ترین اجزای نظام جامعه به شمار می‌رود، تأمین امنیت روانی برای اعضای آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به همین دلیل وجود طرح‌هایی مانند بیمه مهریه می‌تواند تمهیداتی را فراهم کند تا نگرانی خانواده‌ها برای پرداخت مهریه و وضعیت زنان بعد از طلاق را کاهش دهد. هدف این پژوهش تعیین جایگاه بیمه مهریه در نظام حقوقی ایران می‌باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در کشور بیمه مهریه یکی از اقسام بیمه می‌باشد. شرایط بیمه مهریه به‌گونه‌ای است که می­تواند تا سقفی از مهریه‌ها را تحت پوشش قرار دهد. در واقع بیمه مهریه، نوعی بیمه عمر مختلط است که هدفش سرمایه‌گذاری و پس‌انداز در جهت پرداخت مهریه با کمک مالی به زوجه می‌باشد. در این نوع از بیمه، زوج با شرکت بیمه قرارداد بلندمدت یا کوتاه‌مدتی را منعقد کرده و مبلغی به‌صورت ماهیانه یا سالیانه و یا حتی یک‌دفعه به حساب شرکت بیمه پرداخت می‌کند و در مقابل بیمه‌گر مکلف است که در اتمام قرارداد، مهریه همسر وی را به میزان و اندازه سرمایه انتخابی پرداخت نماید.

واژگان کلیدی:

مهریه، بیمه، بیمه مهریه، قانون حمایت خانواده.

تأثیر تمرینات آمادگی جسمانی و برایتونیک بر تعادل زنان شهر تهران / راضیه علمایی

چکیده:

اهداف: با توجه به مشکلات جسمانی زنان، یکی از مهم ترین مشکلات جسمانی آن ها علاوه بر مشکلات فیزیولوژیکی عدم تعادل است، که یکی از فاکتورهای مهم در کیفیت زندگی آن ها به حساب می آید. هدف در این پژوهش تآثیر با دو شیوه تمرینی پایه جسمانی و برایتونیک (به عنوان شیوه ای نوین در میان زنان) تعادل ایستا و پویا، بوده است. مواد و روش ها: تعداد 45 آزمودنی ک شامل زنان که به سه گروه، 15 نفر گروه تمرینات پایه آمادگی جسمانی، 15 نفر گروه تمرینات برایتونیک و 15 نفر گروه کنترل تقسیم شده. انجام 8 هفته تمرینات پایه آمادگی جسمانی با تقسیم حرکات پایه آمادگی جسمانی به سه بخش زانو بلند، شنا و دراز نشست با رعایت اصل اضافه بار و با توجه به علاقه افراد انجام شد، تمرینات برایتونیک شامل همان تمرینات کششی وحرکات برایتونیک می باشد. گروه کنترل برنامه تمرینی خاصی را دریافت نکردند.

یافته ها: پس از سپری کردن 8 هفته تمرینات پایه آمادگی جسمانی و برایتونیک با توجه به نتایج پیش آزمون قبل از اجرای پروتکل امتیازات تعادل ایستا و پویا در مقایسه با گروه کنترل با تاثیر معناداری _05/0>P) به پایان رسید.

نتیجه گیری: تمرینات پایه آمادگی جسمانی و برایتونیک تاثیر معناداری در افزایش تعادل ایستا و پویا در زنان آموزش پذیر داشته است.

واژگان کلیدی:

زنان شهر تهران، تمرینات برایتونیک، تمرینات پایه آمادگی جسمانی، تعادل.

تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز و ادراک مصرف‌کنندگان از مسئولیت اجتماعی بر خرید وسواسی / هما درودی و بهجت آب چر

چکیده:

یکی از راه کارهای تحقیق مدیریت زیست‌محیطی، توجه به موضوع مدیریت منابع انسانی و یا به عبارتی، مدیریت منابع انسانی سبز می‌باشد. در این راستا، ادراک مصرف­ کنندگان از مسئولیت اجتماعی و خرید وسواسی یكی از مباحث اصلی بازاریابی است که تحت تأثیر عوامل گوناگونی ازجمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، شخصی و روان‌شناختی قرار دارد. ادراک مصرف­ کنندگان عامل مهمی در تصمیم­ گیری محسوب شده و دارای تأثیرات بالقوه‌ای است.

هدف از این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز و ادراک مصرف ­کنندگان از مسئولیت اجتماعی بر خرید وسواسی است. روش تحقيق بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس گردآوری داده ­ها توصيفی- پيمايشی و همبستگی است.

جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز می­باشد. که با استفاده از فرمول کوکران 113 نفر می­باشد.

داده­ های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه و برای انتخاب گروه نمونه از روش نمونه ­گيری تصادفی ساده است. داده ­های گرد­آوری شده با استفاده از نرم افزارهای Excel و SPSS 21  و معادلات ساختاری مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفتند که: نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه مثبت و معناداری بین ادراک مصرف‌کنندگان از مسئولیت اجتماعی بر خرید وسواسی می­باشد. همچنین مدیریت منابع انسانی سبز و ابعاد مسئولیت اجتماعی بر خرید وسواسی تأثیر معناداری دارد.

کلمات کلیدی:

مدیریت منابع انسانی سبز، ادراک مصرف‌کننده، مسئولیت اجتماعی، خرید وسواسی.

تاثیر اختلال روانی زوجین در برخورداری از حق فسخ نکاح / دکتر اصغر زیرک باروقی و محدثه راثی نصیری

چکیده:

طبق ماده 1121 “قانون مدنی جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل موجب حق فسخ است”. با توجه به این ماده قانونی می‌بایست تعریف مشخصی از جنون ارائه داد، در صورتی که در علم حقوق از این اختلال روانی به طور کلی نام برده شده و علائم و مصادیق آن به روشنی عنوان نشده است. شیوه دقیق و علمی‌تر آن است که جنون مد نظر علم حقوق از منظر روانشناسی مورد بررسی قرار گیرد، تا با نگاهی موشکافانه و تخصصی بتوان مصادیق جنون را دریافت و به فراخور هر اختلالی که شامل جنون می‌شود، احکام صادر شوند. همانطور که در ابتدا آمد یکی از احکامی که تعریف جنون در آن مهم است حق فسخ می‌باشد، که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. با تحلیل تخصصی در علم روانشناسی می‌توان مواردی از اختلالات روانی را مصداق حکم جنون دانست و برخی را متمایز ساخت که در صدور احکام دادگاه‌های خانواده دقت به این امر ضروری است.

کلید واژه:

جنون، اختلالات روانی، حق فسخ.

تاثیر عنصر ریاست شوهر بر خانواده بر اشتغال زوجه / علیرضا باقری

چکیده:

حق اشتغال زوجه، در متون فقهی و قانونی حقی است که به رسمیت شناخته شده است، اگرچه در برخی موارد محدودیت هایی برای برخی مشاغل وجود دارد، اما این محدودیت ها فرعی بوده و نافی حق اشتغال به طور کلی نمی باشد.

از موارد محدودیت حق اشتغال عقد ازدواج است. طبق ماده 1105 قانون مدنی ریاست خانواده  از خصایص شوهر است. باید توجه داشت که ریاست شوهر بر خانواده، یک وظیفه ی اجتماعی ست نه یک حق شخصی، آنچه در اینجا مورد اهتمام است، ضمن برشماری تکالیف زوجین بررسی مبانی فقهی و خقوقی اشتغال زنان می باشد. روش تحقیق در این پایان نامه توصیفی-تحلیلی بوده و در پایان نتیجه گرفته می شود که تکالیف زنان در برابر اشتغال آنها ارجحیت دارد ولی هیچ منعی برای اشتغال آنها وجود ندارد. بر اساس ماده 1117 قانون مدنی شوهر می تواند زن خود را از هر حرفه یا صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیات خود یا زوجه باشد منع کند. اما از آنجا که معیاری برای تشخیص اینکه چه مواردی منافی با مصالح خانواده می باشد، در قانون مشخص نشده است و قاضی طبق ماده 3 قانون  آیین دادرسی مدنی در نبود قانون مکلف است؛ با استناد به منابع معتبر اسلامی حکم قضیه را صادر نماید. در اسلام، نه تنها حق کار زنان به رسمیت شناخته شده است، بلکه در کنار آن استقلال مالی آنان و دستمزد عادلانه نیز مورد تاکید قرار گرفته است. از این رو، نظام حقوقی اسلام پیش گام بوده، و پیش از آن که غربی ها به استقلال مالی زنان بیندیشند، آن را قانونی نموده است. از دیگر سو، شرایط و محدودیت هایی که برای اشتغال زنان در نظام حقوقی اسلام مقرر شده با هدف حفظ کرامت و شخصیت زن و نیز مصالح خانواده و اجتماع است.

اما با این وجود، باتوجه به اختلاف نظر فقها و اختلاف نظر حقوقدانان در تحلیل ماده 1105 که بیان می دارد: “در روابط زوجین ریاست خانواده  از خصائص شوهر است” عقد ازدواج برای زوجین محدودیت هایی ایجاد میکند که موجب صدور آرای معارض می شود، لذا بهتر است قانونگذار با وضع قانون از این امر جلوگیری نماید.

واژگان کلیدی:

حق اشتغال زنان، ریاست خانواده، منع اشتغال، مذاهب خمسه.

جنسیت و نابرابری و توانمندسازی زنان افغانستان / زهرا مشفق

چکیده:

توانمندسازی، پروسه‌ی است که توسط آن زنان و مردان در اوضاع نامساعد و عدم دسترسی به منابع، علم و اطلاعات، تصمیم‌گیری، بلند‌ بردن آگاهی و… با اشتراک در کارهای اجتماعی، برای اداره و حل مشکلات توسط خودشان آماده شوند.

نابرابری جنسیتی همان مسئله قومی، نژادی و طبقاتی یک موضوع اجتماعی است که تا حد زیادی شانس‌ها و موقعیت‌های افراد را در زندگی تعیین و مشارکت افراد را در جامعه و اقتصاد شکل می‌دهند. تمام جوامع نابرابری‌های جنسیتی را به درجات مختلف تجربه کرده‌اند و یا در حال تجربه هستند. در بیشتر اوقات این عدم تقارن‌ها و تبعیض‌ها نیاز به زمان بیشتر دارد تا تغییر کند اما اینها ایستا نیستند. گاهی در حقیقت اینها در واکنش به تغییرات شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاستگذاری خیلی سریع نیز ممکن است تغییر نمایند.

جهت ارتقاء برابری جنسیتی، تاکید باید بر روی هنجارهای ملی در رابطه با مکلفیت‌های دولت و حقوق بدون تبعیض شهروندان در دسترسی به امکانات آموزشی، بهداشتی و ایحاد زمینه‌ی ‌فعالیت‌ها و مشارکت‌های سیاسی زنان افغانستان صورت گیرد. تا تغییرات و تحولات مثبتی در زمینه توانمند‌‌شدن زنان رخ دهد؛ و تبعیضات تاریخی بین زنان و مردان رفع گردد.

در این تحقیق بنده فقط در بخش آموزش و پروش که اساس یک جامعه توسعه یافته است، بهداشت که سلامت و حفظ بقای نسل سالم و تندرست به آن وابسته می‌باشد و در اخیر به مشارکت سیاسی زنان افغانستان اشاره‌ی خواهم داشت که تا چه اندازه زنان افغانستان توانسته‌اند در این عناصر به صورت موفقیت آمیز فعالیت کنند و اینکه کدام مشکلات توانای‌های آنان را محدود نموده است پرداخته‌ام.

برای گرد آوری معلومات از روش کتابخانه‌ای، توصیفی و تحلیلی استفاده شده است.

کلید واژگان:

توانمندسازی، نابرابری جنسیتی، آموزش و پرورش، بهداشت و سلامت، مشارکت سیاسی، زنان افغانستان.